از شش و دو دقیقه بیدارم 

دو دقیقه بعد قضا شدن نماز! 

البته که یه نفر قبلش (موقع نماز صبح احتمالا) اومد و دو بار پامو لگد کرد و بیدارم کرد و من دوباره خوابیدم 


امروز اول عیده 

خودمو بکشم بلند شم برم حمام 

هنوز تو رختخوابم 

یبار بلند شدم رفتم سرویس 

یبارم الان رفتم چای خوردمو برگشتم 

زنگ زدم بخش 

به آقاهه گفتم امروزعصر میام هفتم عصرم رو بیا 

آخه هشتم هم صبحم هم شب 

رفت ببینه موافقت میشه یا نه 

مامان اومد 

میگم سلام صبح بخیر 

میگه سلام صبح بخیر 

نماز پا شدی 

میگم نه ۶ و ۲ دقیقه بیدار شدم 

-پا شدی همونجا نمازتو خوندی؟ 

و من همینطور که دارم اینا رو می نویسم ماجرای شیفت عوض کردنمو میگم 

البته که باید ببینم با جابجایی خانم و آقا موافقت میشه یا نه 

خدا کنه بشه 

عصر صبح شب واقعا مسخره است :) 

شاید اگه ظهر برم شیفت دوباره روح زندگی بیاد تو خونم 

الان که هیچی 

من و مامان تبریک عید به هم نگفتیم 

مامان که خیلی هسته است 

هم سرما خورده همم تمام خونه تی رو خودش کرد 

خواهرم که کارورزیاشو می رفت منم که یا سرکار بودم یا دراز کشیده بودم تو خونه و تو نت بودم 

تمام کاری که کردم چرتکه کشیدن سه تا فرش بود (مو و پُرزِش) 


چشمام و روحم دلشون میخواد بازم بخوابن 

بدنم ولی میگه نه ساعته دراز کشیدم و شش هفت ساعته خوابیدم خوابم نمیاد :| 

چشام گیجن 

نیمه بازن 

اما بدنم نمی فهمه 

بدن خنگ 

بخواب خوب 

از کی تا حالا با شش هفت ساعت خوابیدن سیر خواب شدی؟ 

از نه دیشب که خواب نبودی که 

با اون معده ی داغ و منقبض و ترشی شدیدی که تو گلوت میومد 


یادم باشه امپرازول بخرم 

خطری شده معده ام 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

دل نوشته های هادی طالب نیری بزرگ ترین سایت دانلود بازی فشرده و کم حجم اندروید و کامپیوتر آموزش تاتو Brandon علوم و رایانه یادداشت های لئوناردو معرفي انواع محصولات آرايشي بهداشتي و درماني دیجی کالا نرگس سر گران rahsankal